جدول جو
جدول جو

معنی چکش خوردن - جستجوی لغت در جدول جو

چکش خوردن
(بَ بَ اَ لَ زَ دَ)
کوبیده شدن آهن یا فلز دیگر. تطرﱡق
لغت نامه دهخدا
چکش خوردن
کوبیده شدن آهن یا فلز دیگر تطرق
تصویری از چکش خوردن
تصویر چکش خوردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چاک خوردن
تصویر چاک خوردن
شکافته شدن، ترک پیدا کردن، دریده شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چوب خوردن
تصویر چوب خوردن
کنایه از کتک خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوش خوردن
تصویر جوش خوردن
به هم آمدن سر زخم یا دو انتهای شکستگی استخوان و التیام یافتن آن، به هم اتصال یافتن دو تکه فلز، پلاستیک و امثال آن، که از هم جدا نشود، به هم پیوستن و ترتیب یافتن دو چیز مثلاً معامله جوش خورد، کنایه از خشمگین بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشم خوردن
تصویر چشم خوردن
هدف چشم زخم واقع شدن، چشم زخم خوردن، از چشم شور آسیب دیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرخ خوردن
تصویر چرخ خوردن
چرخیدن، گشتن، گردش، بر گرد خود یا چیزی گشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
به وجود آمدن تا و شکن در چیزی، چین افتادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یکه خوردن
تصویر یکه خوردن
کنایه از تکان خوردن و حیرت کردن
فرهنگ فارسی عمید
(رَ کَ / کِ دَ)
کش داده شدن شاه در بازی شطرنج. (یادداشت مؤلف). مورد کش قرار دادن پادشاه در بازی شطرنج
لغت نامه دهخدا
(رَ تَ)
کش پیدا کردن. کاری یا امری طولانی شدن. در کاری اشکالی پیدا شدن و بر اثر آن طول و تفصیل پیدا کردن. (یادداشت مؤلف) ، احتیاج به ’کش’ پیدا کردن پارچه یا جوراب یا چیزی جز آنها. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نوش خوردن
تصویر نوش خوردن
بلذت خوردن شاد خودردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوش خوردن
تصویر گوش خوردن
گوشمال دیدن آسیب دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش خوردن
تصویر پیش خوردن
خوردن قبل از موعد مقرر، پیش خور کردن: امید به پیش خوردنست
فرهنگ لغت هوشیار
چین برداشتن، شکنج یافتن، شکن یافتن، چروک شدن، پست و بلندی یافتن، ناهموار شدن سطح زمین، چین خوردگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاشت خوردن
تصویر چاشت خوردن
صبحانه یا ناهار خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرخ خوردن
تصویر چرخ خوردن
چرخ زدن چرخیدن
فرهنگ لغت هوشیار
بهم پیوستن دو چیز (مخصوصا دوفلز) که جدا کردن آنها مشکل باشد لحیم شدن، عصبانی شدن ناراحت گردیدن: (این قدر جوش نخورخ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم خوردن
تصویر چشم خوردن
چشم زخم خوردن هدف چشم بد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوش خوردن
تصویر جوش خوردن
((خُ دَ))
به هم چسبیدن، به هم پیوند خوردن، سر گرفتن معامله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چشم خوردن
تصویر چشم خوردن
((~. خُ دَ))
چشم زخم خوردن، هدف چشم بد شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یکه خوردن
تصویر یکه خوردن
((~. خُ دَ))
جا خوردن، متحیر و متعجب شدن
فرهنگ فارسی معین
سیلی خوردن، کشیده خوردن، سیلی انداختن
متضاد: سیلی زدن، کشیده زدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
Wrinkle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
plisser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
arricciarsi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
rimpelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
arrugar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
морщиться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
enrugar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
起皱
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
marszczyć się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
зморщуватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
runzeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
ย่น
دیکشنری فارسی به تایلندی